حسن روحانی و اشخاصی مانند مصطفی کواکبیان و حسین کمالی نیز از جمله فعالان این جریان به شمار میآیند که خود یا اطرافیانشان به حضور قطعی آنان در انتخابات تاکید کردهاند. در چنین وضعیتی چهرههای شاخص دوم خرداد مانند محمد خاتمی و موسوی خوئینیها و یا حتی عبدالله نوری موضعگیری قطعی درباره "حضور مستقیم"، "حمایت از کاندیدایی خاص" و یا "عدم حضور" در انتخابات اتخاذ نکردند. با این حال نگاهی به اظهارات اخیر سران این جریان و تحرکات سیاسی آنان میتواند تصویر روشنتری از استراتژی این دسته از اصلاح طلبان به ما بدهد. و شاید راهگشاترین این اظهارات را باید اظهارات خاتمی در دیدار با اعضای حزب اراده ملی در این زمینه تلقی کرد.
محمد خاتمی در این دیدار در ادامه استراتژی "پیش شرط گذاری"گفته است: انتخابات حق همه است باید شرکت کرد منتهی به شرطی که بتوان شرکت کرد. از اظهارات خاتمی و دیگر چهرههای سرشناس اصلاحات استنباط میشود آنها خواستار شرایط و مقدماتی برای حضور در انتخابات هستند. شرایطی که نظام باید برای آنان فراهم آورد تا آنان با "تمام ظرفیت" خود در انتخابات شرکت کنند.
خاتمی در بخش دیگری از اظهاراتش گفته است: «حرفهای خیلی بزرگی زده میشود آن وقت کسانی که باید در عرصه انتخابات کاملا بیطرف باشند به نفع همین جریانات و به ضرر جریانات دیگر کار میکنند. وقتی صراحتاً گفته میشود که اجازه داده نمی شود جریاناتی در انتخابات شرکت کنند برای چه باید شرکت کنند؟ می گویند ما اجازه نمیدهیم، ولی شما باید شرکت کنید ولی آن طوری که ما میخواهیم! این طوری که نمی شود. ما باید به سمتی برویم که فضایی ایجاد شود همه آنهایی که دلشان برای اصل نظام و جامعه و کشور و انقلاب و بخصوص برای این مردم میسوزد بیایند.»
حرف اصلی این دسته از اصلاح طلبان این است که تنها در صورتی در انتخابات حاضر میشوند که شورای نگهبان با خواستههای آنان کنار بیاند. درخواستی که با واکنش "قاطع" آیت الله جنتی مواجه شده است: امکان ندارد در بررسی صلاحیتها غیر واجدین شرایط تایید صلاحیت شوند و انتظاری هم نداشته باشند.
آیت الله جنتی این اظهارات را در خطبه های نماز جمعه 22 دی ماه عنوان کرد. ایشان پیش از این در گفتگو با مجله آدینه گفته بود: «امكاني براي حضور مجدد فتنهگران در صحنه انتخابات وجود ندارد و آنها حتي نبايد توهم اين حضور مجدد را داشته باشند. فتنهگران بزرگترين خيانت را به نظام اسلامي و مردم انجام دادند و لطمه سنگيني به كشور زدند. اينها نشان دادند نه به قانون اساسي، نه به فقه اسلامي و نه اخلاق اسلامي اعتقاد و التزامي ندارند.»
چهرههایی شاخص جریان اصلاحات می دانند حتی اگر شورای نگهبان خاتمی را برای انتخابات تائید صلاحیت نکنند مجبورند برای خارج شدن از فضای موجود و ایفای نقش در جریان سیاسی کشور در 4 سال آتی حتما باید موضع گیری حساب شده ای برای انتخابات داشته باشند.
به بیان دیگر در جریان اصلاحات در زمينه انتخابات دو برنامه در حال اجرا است .
برنامه اول ، برنامه "خود رو"یی است که زیاد حساب شده به نظر نمی رسد. بر اساس این برنامه برخی از اصلاح طلبان با نیتها واهداف متفاوتی که می توان برای آن برشمرد جداگانه و جزیرهای قدم در راه انتخابات نهادند. این همان دسته اول است که ما نام موافقان حضور در انتخابات را بر آن نهادیم.
اما برنامه دوم یک خط مشترک دارد و با تست فضای سیاسی جامعه کلید خورده است . در قدم اول از اين برنامه، چهرههای شاخص اصلاحات و مشخصا محمد خاتمی شانس خود را برای حضور در انتخابات امتحان می کند. رویکرد شورای نگهبان یا بهتر رویکرد نظام در قبال این گام ، دو رو بیشتر نمي تواند داشته باشد. یا موافق حضور افرادی مانند محمد خاتمی در انتخابات می شود که بعید است ، یا آنان را در صلاحیت می کند.
اگر رویکرد اول یعنی تائید صلاحیت خاتمی رخ دهد ، برنامه تبلیغاتی اصلحطلبان به شکل کلاسیک ادامه پیدا میکند و تقریبا همه جریان اصلاحات حتی کسانی که برای حضور در انتخابات اعلام آمادگی کردند پشت سر محمد خاتمی جمع میشوند. در این شرایط احتمالا یک فضای کاملا دوقطبی میان اصولگریان و اصلاح طلبان پیش میاد كه بررسي شرايط دو قطبي فعلا موضوع این نوشته نیست.
از سوی دیگر اگر شورای نگهبان محمد خاتمی را كه يكي از سران فتنه به حساب ميآيد رد صلاحیت کند که با توجه به اظهارات آیت الله جنتی و عملکرد خاتمی در جریان فتنه 88 این رویکرد قطعی به نظر میرسد، این دسته از اصلاح طلبانپروژه دیگری را آغاز می کنند.
اول آنکه رسانههای داخلی جریان اصلاحات ، با شدت کمتر و رسانههای اپوزیسیون با قوت بیشتر عمکلرد شوراینگهبان را زیر سئوال میبرند تا با تبلیغات عیله شورای نگهبان و فشار خود هزینه رد صلاحیت دیگر چهرههای اصلاحات که در صورت عدم کاندیداتوری یا رد صلاحیت خاتمی وارد انتخابات میشوند را بالا ببرند.
از سوي ديگر خاتمي و دیگر چرههای سرشناس جریان اصلاحات احتمالا به طرح دولت وحدت ملي هاشمي ميپيوندند.
اما اتفاق دیگری که با توجه به اظهارات اخیر هاشمی دور از واقعیت به نظر نمیرسد کاندیداتوری این پیرمرد 78 ساله سیاست است. هاشمی رفسنجانی در یک نشست انتخاباتی با برخی از خبرنگراران همسو با خود گفته است: «عقیده دارم آدمهای با انرژیتری نسبت به من وجود دارند و اگر شخص مناسب تری نسبت به من نبود حتما خود وارد میشدم. در این حالت نیز وضعیت اصلاح طلبان مشخص است. تقریبا دو گروه مذکور در این جریان پشت سر خاتمی به اجماع می رسند و هاشمی با همراهی بخشی از بدنه اصولگرایان به مصاف یک یا دو کاندیدای جریان اصولگرایان می رود.»
البته در این حالت باز گزینه دیگری نیز وجود دارد و آن آنکه هاشمی کاندیدای دیگری مانند ولایتی یا حسن روحانی و ... را به عنوان کاندیدای طرح دولت وحدت ملی معرفی کند. در این شرایط میتوان پیشبینی کرد که سران دوم خرداد به سمت عدم تاثیر گذاری و یا تاثیرگذاری حداقلی پیش میروند. در همین راستا آنان اگر بخواهند در انتخابات به صورت مستقیم وارد شوند مجبورند به سمت عارف و نجفی و روحانی و ... قدم بردارند هر چند که به علت سبر رای پائین این افراد، سرمایه گذاری بر روی این گزینههای سرمایه گذاری مرگ و زندگی است. به همین دلیل است که احتمال تحریم انتخابات از سوی چهرههای شاحص دوم خرداد محتمل است هر چند که در "خفا" ممکن است با هاشمی وارد رایزنی شوند.
طبیعی است اگر اصلاح طلبان نتوانند در انتخابات پیش رو تاثیرگذاری خود را چه در قالب حرکت های سیاسی و یا در قالب تبلیغات نشان دهند مجلس دهم را نیز به اصولگرایان واگذار خواهند کرد. موضوعی که سبب میشود لایههای ضخیم اجتماعی و سیاسی بر روی جریانی که نقطه عطفش دوم خرداد بود بنشیند. جریانی که پس از انتخابات سال 88 به کما رفته و گویا این اغما ادامه خواهد داشت.
نظرات شما عزیزان:
|